ناشنيده‌هايي از زندگي سياسي مرتضي احمدي

به مجله خبري فناوري و كامپيوتر خوش آمديد.

ناشنيده‌هايي از زندگي سياسي مرتضي احمدي

۷ بازديد

مرتضي احمدي در خاطرات خود با عنوان “من و زندگي” چندين خاطره سياسي و ناشنيده از خود به جا گذاشته است؛ خاطراتي كه بعضي از آنها بسيار خواندني و جذاب هستند. به گزارش اخبار ما ، اين روزنامه خراسان وي نوشت: “زنده ياد استاد مورتز احمدي ، هنرمند بزرگ معاصر ، براي نسلهاي مختلف ايراني …

ناشنيده‌هايي از زندگي سياسي مرتضي احمدي https://maanews.ir/ناشنيده‌هايي-از-زندگي-سياسي-مرتضي-احم/ اخبار ما Mon, 19 Jul 2021 19:49:16 0000 عمومي https://maanews.ir/ناشنيده‌هايي-از-زندگي-سياسي-مرتضي-احم/ مرتضي احمدي در خاطرات خود با عنوان “من و زندگي” چندين خاطره سياسي و ناشنيده از خود به جا گذاشته است؛ خاطراتي كه بعضي از آنها بسيار خواندني و جذاب هستند. به گزارش اخبار ما ، اين روزنامه خراسان وي نوشت: “زنده ياد استاد مورتز احمدي ، هنرمند بزرگ معاصر ، براي نسلهاي مختلف ايراني …

مرتضي احمدي در خاطرات خود با عنوان “من و زندگي” چندين خاطره سياسي و ناشنيده از خود به جا گذاشته است؛ خاطراتي كه بعضي از آنها بسيار خواندني و جذاب هستند.

به گزارش اخبار ما ، اين روزنامه خراسان وي نوشت: “زنده ياد استاد مورتز احمدي ، هنرمند بزرگ معاصر ، براي نسلهاي مختلف ايراني شناخته شده است. قديمي ها او را به خاطر پيش ساخته هاي دائمي اش مي شناسند ، نسل هاي دهه 50 ، 60 و 70 او را به خاطر فيلم ها و دوبله هاي بي انتها ، و حتي كودكان و نوجوانان امروز استاد احمدي را در برنامه زيباي “شاكرستان” مي شناسند و با لباس مبدل از صداي خاص او لذت مي برند. مرحوم در تاريخ 1 نوامبر 1961 در تهران متولد شد و در 20 دسامبر 2014 در سن 90 سالگي. استاد مرتضي احمدي يك ورزشكار بود و عاشق فوتبال بود. حتي در جواني بازيگري و مربيگري را تجربه كرد. او كارمند راه آهن بود اما قلب او نيز به كار هنري او وابسته بود و در برخي از آنها نقش داشته است تئاترهاي تهران از اواخر سال 1910 -ه.

استاد احمدي اولين بار در سال 1322 پيش نمايش را آغاز كرد و صداي وي چنان با اين كار سازگار بود كه در سال هاي بعد به راديو تهران پيوست و سپس هنر دوبله را تجربه كرد. صداي او در انيميشن معروف “پينوكيو” به عنوان “روباه حيله گر” ، به همراه صداي “كنعان كياني” به عنوان “گربه نر” ، از هماهنگ سازي هاي دائمي تاريخ ايران است. او همچنين در توليد كاست ها با داستان كودكانه شركت كرد و در نقش هايي مانند “عليمردان خان” ، “گرگ بزرگ بد” و … نقش اصلي را ايفا كرد كه توسط عليرضا اكبريان توليد و توسط شركت “Superscope” در دهه 50 و 60 و صداي او به صداي مورد علاقه همه كودكان ايراني تبديل شد. اگر بخواهم در مورد استاد احمدي و زندگي ايشان صحبت كنم ، بحث به طول مي انجامد. آنچه امروز بررسي خواهيم كرد برخي از خاطرات سياسي و شنيده نشده وي است كه وي در خاطرات خود ، من و زندگي به يادگار گذاشته است. خاطراتي كه بعضي از آنها بسيار خواندني و جذاب هستند.

چهره به چهره با قهرمانان رضاشاه

لرد احمدي در يك خانواده مذهبي به دنيا آمد. او مادربزرگي به نام “بي بي خانام” داشت و به گفته خود استاد احمدي ، در سن 121 سالگي دارفاني را وداع گفت. وي تا آخر عمر زني پارسا بود و سعي مي كرد تا آنجا كه ممكن است براي نماز به مسجد برود. با اين حال ، اتفاقي افتاد كه او را مجبور كرد در خانه بماند. پروفسور احمدي در كتاب “من و زندگي” مي نويسد: “يك روز نزديك ظهر هنگام اذان ، او به من گفت:” بيا و مادرم را به مسجد (مسجد مشيرالسلطنه) ببر. من مي خواهم آنجا نماز بخوانم. او در سنين بسيار كمي كاملاً سالم ، متناسب و سالم بود. با هم حركت كرديم اواخر خيابان سليمانخاني كه فاصله چنداني با خانه ما نداشت ، يك نجيب زاده (پليس) در مقابل ما سبز شد و با نگاه دشمن به ما نزديك شد. قبل از اينكه چادرش را لمس كند ، سيلي بلند زد و با صداي بلند گفت: “مادر برويم!” قبل از واكنش آجان ، هر دو به سرعت از همان راه برگشتيم و از صحنه فرار كرديم. پليس دست چپ خود را روي صورت خود داشت و ساكت به ما نگاه مي كرد و من از شهامت مادربزرگم بسيار خوشحال شدم. به همين دليل ، مادربزرگ من كه سرپرست خانواده بود و از پير و پير مطيع او بود ، دستور داد كه زنان و دختران ديگر نبايد از خانه خارج شوند. مادر بيچاره ، پسر عموها و دخترانم خانه را ترك نكردند تا اينكه پادشاهي از پدر به پسر تحويل شد. “مي توان گفت كه زندانيان دولت در خانه هاي خود بودند.”

با نيروهاي متحد در تماس باشيد

يكي از خاطرات جالب و در عين حال غم انگيز زندگي هنري لرد احمدي ، حضور وي در نيروهاي متحدي بود كه در سپتامبر 1941 ايران را اشغال كردند. اين درگيري هنري درست زماني رخ داد كه وي كار خود را قبل از نمايش آغاز مي كرد. پروفسور احمدي مي نويسد: ”ساعت چهار و نيم بعد از ظهر يك روز در آنلاين 1323 به همراه پرويز خطيبي ، محمدعلي ساخي و يكي دو نفر ديگر ، جايي ناهار خورديم و بعد از ظهر از لاله زار به تئاتر رفتيم. خياباني كه در نزديكي فروشگاه معتبر قدس شاهين است ، كه در آن زمان بسيار محبوب بود ، توسط يك جيپ نظامي آمريكايي حامل سه نگهبان مسلح آمريكايي متوقف شد ، دو نفر از آنها از اتومبيل جلوي فروشگاه پياده شدند و با عجله به يك يك زن زيبا كه در شمال خيابان قدم مي زد. قطار آنها را به سمت ماشين كشاند و پس از ورود آنها ، بدون فكر دور شدند. آنها آنقدر سريع اين كار را كردند كه رهگذران نتوانستند حداقل واكنشي نشان دهند. بعداً شايعه شد كه همان زن ، كه يك شوهر و دو فرزند داشت ، به اميرآباد ، پايگاه افسران ارتش ايالات متحده منتقل شد و به دليل بي حوصلگي و مقاومت شديد در برابر خواسته هاي غيراخلاقي آنها با تزريق مورفين كشته شد. چند روز بعد ، جسد يك مرد فقير در تپه هاي فرحزاد. اين تكان دهنده است صحنه چيزي نبود كه روح آزاد محمدعلي ساخي را آرام كند. چند روز بعد ، به همين مناسبت ، او مقدمه اي از “قدس شاهين” را كه به عنوان آهنگ محلي در شيراز ساخته بود ، به من تحويل داد. “در هر صورت ، اين اعتراض بدون اجازه چهار شب انجام شد كه منجر به دستگيري من شد و كلانتري قول داد كه جلوي آن را بگيرد.”

ماجرا به همين جا ختم نشد. استاد احمدي كه پس از وعده دادن در برخي از مجالس خصوصي ظاهر شد ، دوباره دستگير شد و اين بار به شش ماه تبعيد محكوم شد. اگر تلاش محمد مسعود ، روزنامه نگار و صاحب امتياز روزنامه مرد امروز نبود ، او در تبعيد بود.

جواب اشرف پهلوي

شايد يكي ديگر از عبارات مهم در زندگي سياسي و هنري استاد احمدي كه نشان از روحيه آزاد وي دارد ، تقابل هنري وي با اشرف پهلوي در طي روزي است كه وي براي آماده سازي كودتا از تهران به پاريس سفر كرده است. پروفسور احمدي مي نويسد: “هنگامي كه اشرف پهلوي از سفر به ايران بازگشت ، با كت خز گران قيمت در فرودگاه مهرآباد فرود آمد و سگ را در آغوش گرفت و خبرنگاران از” مجسمه بي نظير “وي به همان شكل و فرم عكس گرفتند. آنها چهره هاي روزنامه ها! به ويژه روزنامه ها. “مرد امروز” كه آنها را با نيش مداد و عنوان “ملكه عصمت و پاكي وارد شد” و با دستگيره خشم ملت را به خاطر اين زن منتشر كرد. اين عروس را بياوريد “(استاد جواد بديع زاده) ، آهنگ” من خانوم “را در يك پاكت خواند و آن شب آواز خواند. اين ممنوع است. من و پرويز دستگير شديم و به يك كلانتري در سراسر كشور فرستاده شديم. پس از ضرب و شتم و گفتن كلمات توهين آميز و يك شب بي خوابي و دريافت تعهدي از طرف ما ، آنها ساعت 10:00 صبح روز بعد ما را آزاد كردند و متن اصلي توقيف يا گم شد. “

داستان هاي درگيري لرد احمدي با رژيم پهلوي به همين جا ختم نمي شود. در دهه 1320 ، هنگامي كه قوام السلطنه قدرت را در دست داشت ، وي مقدمه “پيراهن زرد” را درباره قوام و باندش خواند. پيش بند ضبط شد و مرتضي احمدي مورد ضرب و شتم قرار گرفت. اما جالب است كه همه اين حجاب هاي مصادره شده خيلي زود محبوب شدند و راهي براي سرگرمي فراهم كردند. “در اواخر عمر ، استاد احمدي تمام آلبوم هاي” صداي تهران قديم “را با آهنگ هاي قديمي از پيش پخش شده اجرا كرد و آنها را به يادگار گذاشت.”

انتهاي پيام

تا كنون نظري ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در رویا بلاگ ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.